«هیپوفیز» نمایشی کمدی است که براساس برداشتی آزاد از نمایشنامهی «دختر یانکی» اثر نیل سایمون نوشته شده و اجرا شد. در این نمایش، نگار عابدی نقش دختری را بازی میکند که به تازگی به محل زندگی دو روزنامهنگار نقل مکان کرده است. این دو روزنامهنگار مجلهی «هیپوفیز» را منتشر میکنند و ارتباط این سه نفر لحظههای طنزی پدید میآورد. به بهانهی بازی او در نمایش هیپوفیز پای صحبتهای این بازیگر مینشینیم. وقتی از او دربارهی راه حل برقراری ارتباط نوجوانان با نمایش میپرسیم میگوید که بهترین راه آشناکردن آنها با نمایش از دورهی دانشآموزی است. حاصل این گفتوگو را میتوانید بخوانید.
- شما تجربهی بازی هم روی صحنهی تئاتر و هم جلوی دوربین دارید، این دو چه تفاوتی با هم دارند؟
بازیگری چه روی صحنهی تئاتر و چه جلوی دوربین، کاری یکسان است و تفاوتی در اصل آن وجود ندارد. یعنی بخش تکنیکی بازیگری با هم فرقی نمیکند، اما این باعث تفاوت میشود که بر روی صحنهی تئاتر و با توجه به میزان فاصله با تماشاچیها باید حرکات، درشتتر باشد تا بهخوبی دیده شود، اما جلوی دوربین بهدلیل بستهبودن نما، حرکات باید طبیعی باشد. همچنین در نمایش تماشاچی به اصطلاح نفس به نفس و مستقیم با بازیگر در ارتباط است.
- ارتباط بین صحنهها میتواند در حس بازیگر اثر بگذارد؟ اینکه در تئاتر همه چیز طبق همان روالی که در دستان هست پیش میرود، اما در فیلمبرداری سکانسها را به ترتیبی که در داستان روایت میشوند پشت سر هم بازی نمیکنید.
بله، دقیقاً. در زمان فیلمبرداری معمولاً روزکاری و شبکاری داریم که در واقع سکانسهای مربوط به روز را پشت سر هم میگیرند که ممکن است این بخشها هیچ ارتباطی به هم نداشته باشند. همچنین گاهی اتفاق میافتد که بخشهای شبکاری با فاصلهی زیادی نسبت به روزکاری گرفته شوند و بازیگر باید بتواند حس و حال خودش را در آن لحظه دوباره تکرار کند. بههمین دلیل گاهی میبینیم که بازی یک بازیگر حالتهای مختلفی دارد و پیوسته نیست.
- شما با اینکه زمان زیادی است که در تئاتر فعالیت میکنید، اما گاهی در تلویزیون هم بازی میکنید. چرا این اتفاق میافتد و هنرمندهای این دو حوزه مشترک کار میکنند؟
من به مدت یک سال در گروه «پرچین» که آقای محمد رحمانیان و خانم مهتاب نصیرپور در آن فعالیت میکردند، حضور داشتم که در آن زمان کار تصویری میکردیم، بعد از آنکه علاقهام به بازیگری جدی شد، وارد دانشگاه شدم و تئاتر خواندم. من اصل و ریشهی خودم را در تئاتر میدانم و امیدوارم امکانات و شرایط اقتصادی تئاتر بهشکلی باشد که نیازی به کار تصویر برای بازیگر صحنهای نباشد. خود من در ۷۰ تا ۸۰ درصد موارد بهخاطر مسائل مالی به سمت کار تصویری رفتهام، البته بهجز فیلم سینمایی «یه حبه قند» به کارگردانی رضا میرکریمی و سریال «دودکش» ساختهی محمدحسین لطیفی که بازی در آنها را خیلی دوست داشتم.
- تئاتر در مقایسه با هنری مانند سینما خیلی مهجور بوده و حتی برخی افراد آشنایی درستی هم با آن ندارند، فکر میکنید برای برقراری ارتباط نوجوان امروز با تئاتر باید چه کار کرد؟
سینما صنعت بسیار بزرگی است که بهخاطر گستردگیاش در همهی جوامع دیده میشود و هنرهای دیگر را در سایهی خودش قرار میدهد. با اینهمه، تئاتر همچنان جایگاه خودش را دارد و باید بتوانیم با نمایشهایی که نکات انسانی، فرهنگی و فلسفی خوبی دارند در دل نوجوانها نفوذ کنیم.
- بهترین راه برای این نفوذ را چه میدانید؟
بهترین راه این است که بچهها از دورهی مدرسه با تئاتر و اجرای نمایش آشنا شوند. در خیلی از کشورها نمایش و تئاتر بازیکردن جزء واحدهای درسی مدارس است. البته نه این که بخواهیم همه بازیگر شوند، بلکه به این معنا که همه با نمایش و بازیگری آشنا شوند و با شناخت از خود و استعدادشان تصمیم بگیرند. از طرفی کودکان و نوجوانان با بازی کردن میتوانند برونریزی داشته باشند و تبدیل به افرادی اجتماعی شوند. امروزه این اتفاق در مهد کودکها و بعضی از مدارس غیرانتفاعی میافتد، اما هنوز این کار به دغدغهی مسئولان آموزش و پرورش تبدیل نشده است.